بیماری‌دختر‌کوچک

ساخت وبلاگ
تازگی‌یه‌مهمون‌هندی‌اومده‌خونمون‌.داشت‌برای‌بابام‌خاطراتشو‌تعریف‌می‌کرد‌. بیماری‌دختر‌کوچک...
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 6:25

بیماری‌دختر‌کوچک...
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 6:25

زمستان سرداز کدومش لذت بردی؟ بیماری‌دختر‌کوچک...ادامه مطلب
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 8:21

نماد هرکدام از سین های هفت سین که در سفره هفت سین می گذاریم. سبزه :سبزی و خرمی                                             سیب:میوه ی بهشتی و نماد عشق سنجد:مزه زندگی                                   بیماری‌دختر‌کوچک...ادامه مطلب
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 2 خرداد 1398 ساعت: 13:34

 روزی روزگاری مرد نابینایی درشب تاریک سبویی بردوش و چراغی دردست داشت و به راهی می رفت .

شخصی فضول به او رسید و خطاب ببه وی گفت:ای نادان شب و روز پیش تو یکسان است و روشنی  وتاریکی برابر

چرا با خود چراغ حمل می کنی؟

نابینا گفت:این چراغ رابرای این برداشته ام تا یک نفر کوردلی چون تو تنه نزند و سبوی مرا نشکند.

بیماری‌دختر‌کوچک...
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 2 خرداد 1398 ساعت: 13:34

می‌گویند‌دانشجویی‌سر‌کلاس‌ریاضی‌‌خوابش‌برد‌. وقتی‌زنگ‌خورد‌بیدار‌شد‌و‌با‌عجله‌دو‌مسعله‌‌ای‌را‌که‌روی‌تخته‌‌بود‌نوشت‌و‌به‌خیال‌آنکه‌استاد‌این‌را‌تکلیف‌‌منزل‌داده‌است‌ تا‌شب‌برای‌آنها‌فکر‌کرد‌.اما‌هیچ‌کدام‌را‌نتوانست‌حل‌کند‌. بی‌آنکه‌ناامید‌شود‌یک‌هفته‌فکر‌کرد‌و‌سر‌انجام‌یکی‌را‌حل‌کرد‌و‌نزد‌استاد‌آورد بیماری‌دختر‌کوچک...ادامه مطلب
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 96 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 8:45

من‌مسلمانم‌ قبله‌ام‌یک‌گل‌سرخ جانمازم‌چشمه‌مهرم‌نور دشت‌‌سجاده‌ی‌من‌ من‌وضو‌با‌تپش‌پنجره‌ها‌می‌گیرم‌ در‌نمدر‌نمازم‌جریان‌دارد‌ماه‌جریان‌دارد‌طیف سنگ‌از‌پشت‌نمازم‌پیداست‌‌ همه‌ذرات‌نمازم‌متبلور‌شده‌است من‌نمازم‌را‌وقتی‌می‌خوانم‌که‌اذانش‌را‌باد‌‌گفته‌باشد‌سر‌گلدسته‌ی‌سر‌و من‌نمازم‌را‌‌پی‌تکبیره‌الاحرا بیماری‌دختر‌کوچک...ادامه مطلب
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 17:51

یه‌زن‌و‌مردی‌یه‌روزی‌می‌خواستن‌برن‌به‌‌یه‌دهی .سر‌راهشون‌‌یه‌نهر‌آب‌بود‌. آب‌نهر‌زیاد‌بود‌و‌نمی‌تونستن‌‌راحت‌رد‌شن‌. زنه‌به‌شوهرش‌گفت‌:‌منو‌کول‌کن‌تا‌از‌آب‌رد‌شیم‌.‌‌مرده‌‌که‌خیلی‌راحت‌طلب‌بود‌بهونه‌آورد‌و‌زیر‌بار‌نرفت‌. زنه‌گفت:‌آخه‌تو‌مردی‌‌و‌باید‌این‌کار‌ رو‌‌ انجام‌بدی‌.‌»‌اما‌مرده‌باز‌طفره‌رفت‌ بیماری‌دختر‌کوچک...ادامه مطلب
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 17:51

یکی‌یک‌خربزه‌می‌خره‌که‌ببره‌‌خونه‌.‌توی‌راه‌وسوسه‌می‌شه‌که‌«خوبه‌خربزه‌‌را‌ببرم‌و‌به‌رسم‌بزرگون‌گوشتش‌رو‌ بخورم‌و‌باقی‌‌شو‌کنار‌راه‌بندازم‌تا‌مردم‌فکر‌کنن‌خانی‌از‌این‌جا‌گذشته‌،‌گوشت‌خربزه‌‌رو‌خورده‌و‌پوستش‌رو‌دور‌ انداخته‌.»‌به‌این‌نیت‌‌گوشت‌خربزه‌را‌خورد‌.‌خواست‌پوستشو‌کنار‌راه‌بیندازه‌گفت«خوبه‌که بیماری‌دختر‌کوچک...ادامه مطلب
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 17:51

یه‌پیره‌زنه‌پسرش‌رو‌گذاشت‌شاگردی‌پیش‌یه‌آهنگر.دو‌روز‌که‌گذشت‌روز‌سوم‌به‌کارگاه‌اومد‌و‌گفت«به‌‌فکر‌یه‌شاگرد‌دیگه‌باشین‌،از‌امروزدیگه‌نمیاد.» آهنگره‌گفت‌«‌چرا؟‌مگه‌چی‌شده‌؟‍»‌پیره‌زنه‌گفت‌«هیچی‌چون‌آهنگری‌رو‌کامل‌یاد‌گرفته‌،‌دیدم‌دیگه‌اومدن‌و‌رفتنش‌‌ فقط‌‌کفش‌و‌کلاه‌‌پاره‌کرده‌و‌بی‌فایده‌س»‌استاد‌حیرت بیماری‌دختر‌کوچک...ادامه مطلب
ما را در سایت بیماری‌دختر‌کوچک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hekayati بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 17:51